روزگار من

دل نوشته های صبای امین

روزگار من

دل نوشته های صبای امین

دل نوشته ی صبحگاهی (2)

سلام امین خان خوبی مانکن خان؟ 

این یکی واسه خودته این قدر گرسنمه که ضعف کردم و وسط مرداد دارم از سرما یخ می زنم!!! 

کم مونده قندیل ببندم! 

خوب خودت هی میگی لاغر شو! هرچی بهت میگم واسه چی چاق شدم که گوش نمیدی آخرشم که برام شرط وحشتناک گذاشتی که گفتم بله قربان!!!!!!!! 

حالام هی اس ام اس میدی برو یه چیزی بخور میمیری؟:)) نوچ عمرا! 

دلم می خواد بار بعدی که همو می بینیم ازم تعریف کنی :) 

راستی امروز عصر دوره جدید کلاس یوگام شروع میشه می خوام برم تو هوااا:D   

وقتی میگم زندگی سخته نگو نه! خو من همش عادت دارم حتی حوصلمم که سر میره بردارم یه چیزی بخورم حالا وقتی حوصلم سر میره لواشک میخورم از اون ور وارونه همون یه ذره ناهار هم بیشتر هضم میشه...! 

این قدر سفییییید شدم! گرسنگی هم خوبه ها! دیگه تقریبا نیازی به کرم پودر ندارم!:D  

امروز کتابچه قانون مدنیمو داشتم می خوندم بخش قوانین خانواده دیدم همه صفحشو معدل حساب کردم:))  اما جالبش اینه از اونی که حساب کردم3نمره و اندی بیشتر شده هورررااا:D 

دیدی تو میان ترم یکی از امتحانارو گفتم خیلییی بد دادم بقیش رو خوب دادم وقتی نمرش اومد دیدم اوه شدم ماکسیمم اونم با چه نمره توپی! گفتم مامان باور کن اونایی رو که خوب دادم برعکس خراب میشن گفتی صبا خیلی چرت میگی دیدی همین جور شد؟ حالا باور کن معدلمم همین جوری بشه البته خدا نکنه 

این قدر دلم برای غذاخوردن تنگ شده:D 

اصلا همش تقصیر خودته وقتی می بینیم این قدر برام غذا می خری که تا یک سالم کافیه اگرم نخورم دعوام می کنی اما کوکتل دودیارو یادته؟ بدجنس خودتم نمی تونستی بیشتر نصفشو بخوری اون وقت من رو خفم می کردی که بخوور ادا بازی در نیار ووووی خیلی خوش گذشتااا 

12900تومن رو یادته؟ ای معصومه بی معرفت کجایی که تنهام گذاشتی....  

دقت کردی بخت همه رو باز می کنم؟با هرکی دوست میشم ازدواج می کنه به قول زن داداشم باید یه مقدار با خودم دوستی کنم شاید فرجی بشه:D! 

از اولی که رفتم دانشگاه با هرکی دوست شدم ازدواج کرد شیوا و اون یکی شیوا شقایق ثمر مهری معصومه نرگس لیلا مژده و اون یکی مژده .... 

اینا همشون شیرازی بودن و از اون خونواده های پولدار موندم چرا همشون تا قبل 22سالگی عروس شدن آخه حالا چه عجله ای بود؟ انگار واقعا دوره ی قحط الرجاله؟:D 

امین کجایی که ساعدم و مالش بدی؟ 

بازم دلم تنگ شد.....

صبای امین 12:46 دقیقه بعد از ظهر روز یکشنبه 10 مرداد 89 هوای ابری

نظرات 5 + ارسال نظر
آئین یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.khodnevis.us

خوش به حال امین ...
کاش دوست دختر منم واسم می نوشت توی بلاگش ...

دختر فروردینی دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ http://farvardini.blogfa.com

اینم منم
لینکمو گذاشتم برات
من گلابتونم
ولی به اسم دختر فروردینی همیشه کامنت میذارم
ای کاش می اومدی بلاگفا
اونجا راحت می تونستم بیام اینجا

فرشاد...! دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ب.ظ http://Nadaram.ir

میخوام تو هر ۳تا نوشتت نظر بدم :D
صبا غمناک ننویس ! دلت میخواد دلت بگیره؟
گاهی وقتا میگم کاشکی یکیم منو اینقدر دوس میداشت !

مریم سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ

عزیزم غمگین ننویس شاد بنویس وبا نوشته هات دیگران روهم شاد کن

setare پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.sheytonak-koochooloo.blogfa.com

salam saabbaaieeee

khoObi dokhmal?...webet o khoOndam vali ahanGO goOsh nadadam:D

goli behare beiay blogfa ... benazaram behtar bashe

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد