روزگار من

دل نوشته های صبای امین

روزگار من

دل نوشته های صبای امین

دل نوشته ی من (تو چه میدونی؟)۱

سلام به همه امروز عجب روزی بود نمی دونم چرا زندگی هرچی بیشتر پیش میره سخت تر میشه؟ آهای روزای خوب کجایین شما؟ از انتظارتون چشمم به در خشک شد؟ 

ترجیح میدادم تو دفترچه خاطرات قدیمیم بنویسم اما خوب... می دونی که نامحرم زیاده دلم نمی خواد هرکسی بخونه و زندگی کوچیکمو خراب کنه... 

می دونی اوضاع از روزی بدتر شد که همین جوری واسه چک آپ رفتم دکتر و فهمیدم ای دل غافل یه بیماری تو بدنت ریشه زده و تو واسه خودت راه میری می خندی غصه می خوری بیرون میری... 

اصلا توجه کرده بودی دردت برای چیه؟ چرا زودتر نرفتی دکتر دختر؟ چرا این قدر تنبلی بدتر از اون وحشت خود دکتره بود که چه جوری برگشت گفت: به هیچ وجه نمیشه عمل کرد چه جوری تاحالا نفهمیدی؟ 

حالا 7ماه گذشته ساعت اولی که بهم گفت فکر کردم چه جوری از بعدش می خوام زندگی کنم؟ 

ولی مسخرست 7ماه گذشته هنوزم همون جورم شایدم بیشتر شایدم کمتر به هرحال دردم که بیشتر شده نمی دونم... شاید نشونه خوبیه شاید بد....  

نمی دونم چرا تو این 21سال و نیمی که زندم اینهمه خاطره بد دارم؟ یعنی پری راست میگه ذاتا تمایل به غم دارم؟ 

میگفت بعدا که با امین ازدواج کنی دیگه نمی تونی براش تظاهر کنی که شادی اونوقت دیگه ازت خسته میشه و نمی خوادت اما نفهمید تو دلم مسخرش کردم نفهمید چه قدر بهش خندیدم پریناز تو چه میدونی عشق چیه ها؟ خودت چه جوری ازدواج کردی؟ یه کسی رو که اگر تو خیابون میدیدی نگاشم نمی کردی یهو از در اومد تو و در عرض 3ماه باهاش ازدواج کردی اونیکه زندگیش پره تظاهره تویی نه من خواهرجونم 

من هروقت ناراحت بشم امینم کنارمه می خندونتم هروقتم خوشحالم که با امین تقسیمش می کنم تا از خنده ی اون بیشتر شاد بشم... 

درد من از دوریه امینمه تو چه می دونی درد دوری چیه پریناز... تو چه میدانی عشق زمینی چیه.... 

تو چه میفهمی وقتی این دل میگه خدا امینم کو و تنها چیزی که داره اینه که ساعد دست راستشو مالش بده که یه وقتی امینش اینکارو می کرد چه غمیه...

صبای امین ۰۰:۰۵ دقیقه ی بامداد روز یکشنبه 10 مرداد 89

نظرات 5 + ارسال نظر
آئین یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.khodnevis.us

غصه نخور ، خدا اون بالاست ، می بینه چی می شه و چی می گزره ...

فاطمه آریایی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ق.ظ http://WWW.FATEMEH.BLOGFA

صبا نازنینم توکلت به خدا باشه . تو باید بخندی . باید شاد باشی و باید زندگی کنی . حالا بخند

مریم یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ق.ظ

عزیزم زندگی رو میشه زیباترهم دید فقط باید تمرین کنی تا مهارت بیشتری بدست بیاری

setare دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 ق.ظ http://www.sheytonak-koochooloo.blogfa.com

salam saba joOn...webe khoObi dari 2vomin postet o khondAm...manam minevisam vali toie ie daftar!

فرشاد...! دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://Nadaram.ir

صبا میدونستی خیلی خوب مینویسی؟
منم مثله خودت خوشگل مینویسم...هر وقت مینویسم گریم میگیره!
صبا...درست میشه ! امین ماله توئه...توام ماله امینی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد